Monday 5 October 2009

ضحاک و امپراطوری اهریمن پرستان – قسمت ٢١

داستان ضحاک ماردوش
دنباله ماجراها
وقتی ضحاک ماردوش در برابر جنبش عظیم مردم ایران مشاهده کرد که توان مقاومت ندارد و نبرد را باخته است، برای پرهیز از سرنگونی و باخت کامل جنگ، به دامن اجانب دست انداخت و خود را تحت الحمایه آنان کرد. در آن زمان امپراطوری "دراویدین" ها در سرزمین هندوستان قدرت بزرگی به شمار میرفت و ضحاکِ شکست خورده در رویارویی با مردم، به طرف آنان رفت و از آنان برعلیه مردم قهرمان و دلیر برپا خاسته در کشور خودش، کمک خواست و در مقابل کمک گرفتن از اجانب ، حاضر شد که اجانب را در منابع مملکت و منافع ملی متعلف به مردم سهیم سازد. از این زمان جنگ مردم با ضحاک دو بُعد پیدا کرد، مبارزه برای آزادی، در کنار نبرد برای استقلال وطنشان.

با این همه مردم در سراسر کشور سلطه داشتند و امور را اندک اندک از دست ضحاک بیرون می آوردند و خودشان با تشکیل شوراهای مردمی همه کارها را در دست میگرفتند. ولی هنوز ضحاک با حمایت گرفتن از اجانب در قلعه و حصار خودش باقی بود و توسط مزدورانش حمایت میشد. در اینجا بود که جوانمردانی مانند کاوه و فریدون و یارانشان به دیر مغان رفتند تا مراحل نوین مبارزه را از استاد مکنب جوانمردی یعنی پیرمغان، فرا بگیرند و برای پیروزی نهایی بکار برند.






برای دانلود فایل نوشتاری لطفاً کلیک کنید

No comments: